
گروه فرهنگی سراج24: این روزها خبرهای ضد و نقیضی درباره اکران فیلم های خارجی روی پرده سینمای ایران به گوش می رسد. اول از همه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی ماجرا را شروع کرد. محمد حمزهزاده رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری در جمع مدیران سینمایی گفت که حوزه هنری علاقه مند است تا آثار و فیلم های سینمایی خارجی را در شبکه سینمایی کشور اکران کند. او گفت که اکنون به این گزینه هم فکر می کند.
حوزه هنری که یکی از سینمادارهای بزرگ کشور است نسبت به اقتصاد سینما معترض است و آن را چالش جدی امروز صنعت فیلمسازی کشور می داند. بخش زیادی از سینماهای کشور به خاطر بحران مخاطب به تعطیلی کشیده شده اند و یا در ورشکستگی کامل کارشان را ادامه می دهند. در این میان نقش دولت برای احیای این شرایط و حمایت از صنعت سینمای کشور ناچیز است.
اکنون این عدم توجه دولتی و ادامه حیات نباتی اقتصاد سینما باعث شده تا سینمادار ها پای طرح های جدیدتری را به پرده های نقره ای سینما باز کنند. رئیس سازمان سینمایی حوزه هنری گفته است: «یکی از وظایف دولت این است که در کنار سایر برنامههایش به موضوع صنعت و اقتصاد سینما توجه کند. هر کسب و کاری در اتاق بازرگانی یا مراکزی از این دست نماینده دارد اما سینما از این امکان محروم است».
این حرف ها نشان می دهد که پیشنهاد اکران فیلم های خارجی به عنوان درمان اقتصاد بیمار سینمادار ها مطرح شده است و بحث اصلی چالش فرمی و محتوایی با سینماگر داخلی نیست. ماجرا بازتاب های متعددی داشته است. بخش زیادی از سینماگران، کارگردان ها و بازیگران از این پیشنهاد حمایت کرده اند و تاکید کرده اند که اکران فیلم های خارجی باعث رونق سینما و جذب بیشتر مخاطبان به سالن های سینما می شود.
البته ماجرا به همینجا ختم نمی شود. رسانه ها و کارشناسان و حتی سینماگران دیگری هم وجود داشتند که با وجود منافع ابتدایی بسیار زیاد این طرح با آن مخالفت کرده اند. مخالفان می گویند کسی که با فیلم خارجی جذب سالن های سینمایی بشود و دائما با برنامه اکران اینگونه فیلم ها ادامه داشته باشد، ذائقه بصری و فرمی اش کاملا با فیلمی که در ایران ساخته می شود متفاوت خواهد شد؛ اگرچه سینمادارها کارشان رونق می گیرد اما این رونق نفعی به حال سینماگران وطنی نخواهد داشت و بدتر از گذشته همان مخاطبان محدود را هم با ذائقه تغییر یافته مردم از دست می دهند.
بخش جدی ای از انتقادها نه معطوف به تحلیل های اقتصادی و نه تحلیل های فرمی است بلکه محتوا را به عنوان جدی ترین چالش اکران فیلم های خارجی هدف قرار داده اند. فیلم های خارجی شاید بتواند بازار سینمادارها را رونق بدهد و پول خوبی به جیب حوزه هنری هم بریزد اما مسئله محتوای فیلم ها را چطور می شود ندیده گرفت؟ سینمای ایران حتی سینمای اجتماعی و حتی سینمای اجتماعی سیاهنما هم راجع به ایران است و درباره مردم ایران. مخاطب ایرانی پای یک راست و یا حتی دروغ درباره کشورش می نشیند که یک ایرانی دیگر آن را ساخته است. اما مواجهه با یک فیلم خارجی چطور باید باشد؟ تحلیل فیلم سیاه نمای اجتماعی هم می تواند در نهایت بخشی از جامعه هنرمند دلداده و غرب پرست را به مخاطب ایرانی نشان دهد و آن ها را از این حجم از دلدادگی متنفر کند و در نهایت به نفع ایران تمام شود اما موضوع محتوای فیلم های خارجی به همین راحتی ها تحلیل می شود؟
بر اساس متن تاریخ همه مردم امریکا باید از دولت آمریکا و کهنه سربازانی که بی دلیل کوچه های ویتنام را تبدیل به رودخانه خون کردند متنفر باشند اما این چنین نیست. 2 میلیون ویتنامی در این جنگ بی دلیل کشته شدند و حالا 500 هزار کودک فلج در ویتنام بر اثر استفاده آمریکا از عامل شیمیایی متولد شدهاند اما بخش زیادی از مردم آمریکا حالا به کهنه سربازانش افتخار می کند و ارتش کشورش را ارتشی آزادی بخش می داند؛ چرا؟ هالیوود جور همه چیز را کشیده است.